به گزارش خبرگزاری «حوزه»، دکتر احمد رضا مفتاح پیش از ظهر امروز در نشست علمی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: مبانی اخلاقی حضرت عیسی(ع) مبانی خاصی است که در انجیل هایی که در دست است بیان شده است که البته بعضی ها از آنها قابل عمل نیستند از جمله اینکه اگر چشم تو به تو خیانت کرد، آن را بیرون بکش و خارج کن.
وی افزود: در بین توصیه های اخلاقی حضرت عیسی دو نکته محبت و تواضع را می توان شاخص کرد؛ ایشان بیان می کنند که به دشمنان خود نیز محبت کن و این محبت از مهمترین شاخصه هایی است که مسیحیان نسبت به این مساله اصرار دارند.
نویسنده و پژوهشگر عرصه دین بیان کرد: تواضع در مکتب حضرت مسیح(ع) همان فقیر الی الله است؛ حضرت عیسی بیان می کند که انسان همیشه باید بداند که در مقابل خدا هیچ نیست و اگر بخواهد به او چیزی برسد نباید مدعی باشد.
استاد دانشگاه گفت: در انجیل لوقا داستان مارتا و مریم بیان شده است که نتیجه آن، این است که انسانی که اهل تامل و تعمق و تفکر باشد از کسانی که فعالیت بییشتری دارند برتر است.
وی افزود: شخصیت دیگری که در عهد جدید تاثیرگذار است، شخصیت پولوس است که تفاوت عمده وی با حضرت عیسی(ع) آن است که گویی حضرت عیسی(ع) در سلسله انبیای بنی اسراییل است و سلسله مباحث اخلاقی زیستن را ارایه می دهد ولی پولوس بیشتر توجه خود را متوجه مرگ حضرت عیسی می کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب بیان کرد: پولوس در خصوص گناه نخستین بیان می کند که شریعت یهودی تا کنون کارساز نبوده است و رعایت دستورالعمل اخلاق ظاهری نیز تاثیرپذیر و کافی نیست.
استاد دانشگاه گفت: در مسیحیت بیش از آنکه روی مباحث معنوی تاکید شود بر این مساله تاکید می شود که آن عنصر معنوی باید از سوی خداوند به انسان اعطا شود؛ پولوس بیان می کند که انسان باید مشمول فیض خداوند قرار گیرد تا بتواند فرزند خوانده و خداگونه شود.
وی افزود: پولوس، در مباحث اخلاقی اش، بر فضیلت محوری تاکید دارد و از سه فضیلت به فضایل الهی یاد می کند که شامل ایمان، امید و محبت هستند؛ وی در نقطه مقابل فضیلت در یونان باستان که آن را یک نوع مزیت می دانستند، این سه عنصر را عناصری خداداده می داند؛ پولوس گناه را سنخ جسم می داند و به همین خاطر گناهکاران را بی تقصیر نمی داند.
نویسنده و پژوهشگر عرصه دین بیان کرد: پس از پولوس با آبای کلیسا و متکلمین مسیحی مواجه هستیم؛ در این زمینه ممکن است که برخی تعابیر الهیات و اخلاق و فلسفه به شکل جداگانه مورد بحث قرار گیرد ولی الهیات مسیحی در دوران اخیر زیرشاخه هایی پیدا کرده است.
استاد دانشگاه گفت: الهیات مسیحی در دوره های گذشته معنایی اعمی داشته است که در تقسیم بندی ها باید به این مساله به خوبی توجه کرد؛ افرادی که تحت عنوان آبای رسول از آنها یاد می شود افرادی هستند که به نوعی در کانتکس یهودی هستند و در جریان کتابت قرار دارند؛ این افراد بیشتر بر جنبه های عملی تاکید دارد که نمونه آن در کتاب دیداکه و شبان هرماس می شود آنها را مشاهده کرد.
وی افزود: آبای کلیسا بر مسایل فلسفی و نظری و مابعد الطبیعی توجه دارند و بیشتر روی بحث مسیح شناسی و روح القدس تمرکز دارد که از جمله آنها می توان ایرنئوس اشاره کرد؛ از دیگر شخصیت هایی که تحت مکتب اسکندریه هستند و به مباحث فلسفی گرایش دارند می توان به کلمنت و اورگن اشاره کرد.
نویسنده و پژوهشگر عرصه دین بیان کرد: آبای متاخرتر بیشتر به مباحث اخلاقی گرایش داشتند و این مباحث را در این غالب بیان می کردند؛ پس از این گروه با آبایی مواجه هستیم که بیشتر گرایش آنها به مباحث عرفانی است.
استاد دانشگاه گفت: در این زمینه با مدل های مختلفی مواجه هستیم که یکی از آنها مدل فلسفی و ما بعد الطبیعی است؛ در این زمینه با دو جریان افلاطونی و ارسطویی مواجه هستیم که طرفداران و پیروان خاص خود را نیز دارند؛ توماس توجه خاص و ویژه ای به اخلاقیات دارد زیرا در این بحث هم به انسان مرتبط با خدا می پردازد و هم به اخلاقیات نظر دارد.
وی افزود: جریان های عرفانی در مسیحیت نیز به دو جریان خدا محور و مسیح محور تقسیم کرده اند که طبیعا به همان دیدگاهی باز می گردد که به مسیح و تثلیث مرتبط است.
نویسنده و پژوهشگر عرصه دین بیان کرد: در جریان های عرفانی و رهبانی روی اصل تزکیه نفس اصرار فراوان دارند و بحث غلبه بر نفس حاصل می شود که در برخی از منابعی که مباحث عرفانی دارند گفته می شود که سه مرحله عرفانی تهذیب، زندگی اشراقی و حیات وحدانی در تفکرات محوریت دارد.
نظر شما